اسماعیل سعادت؛ جدّی در خواندن و نوشتن
به گزارش چای قند پهلو، خبرنگاران مرتضی هاشمی پور، سردبیر فرهنگ بان: نوشتن بعد از فوت نویسنده ای نامدار یا محققی پرتلاش آسان نیست؛ اما زمانی مناسب است تا کارنامه او را ارزیابی کنیم. زیرا خاتمه یک دوره است و می توان درباره آن چه نموده و بر جای نهاده داوری کرد. با این همه داوری درباره اسماعیل سعادت آسان نیست. زیرا او در عمر طولانی خود در چند عرصه قلم زد و در کار خود رضایت صاحب نظران و خوانندگان خود را جلب نموده بود.
سعادت از چند نویسنده نامور روزگار خود ترجمه کرد. از رومن رولان و امیل بریه و ناتالی ساروت و کاپلستون و شیخ بوعمران، و در حوزه زندگی نامه و تاریخ فلسفه و مجادلات کلامی و نقد ادبی هم ترجمه کرد. در دنیای رنگارنگ کودکی و ادبیات کودک هم نوشت و به علت تأمین معاش ویرایش هم می کرد. در زمان فعالیت های او در عرصه ویرایش هنوز این نام ـ ویرایش ـ مانند امروز رواج نیافته بود و پیشه ویراستاری ساز و کار قوام یافته ای نداشت. سعادت در بنگاه ترجمه و نشر کتاب در بخش مرور و مقابله کار می کرد. اسم واحد کار او آشکار می نماید که در آن روزها کارگزاران انتشارات چه درکی از ویرایش داشتند. یکی از کارهای موظف اسماعیل سعادت نوشتن پشت جلد کتاب های در دست انتشار بود. تقریباً تمام عمر حرفه ای سعادت در ویرایش و اصلاح متن دیگران گذشت.
سعادت از ترجمه به وادی ویرایش رسید. پس دل کندن از این محبوب برایش آسان نبود. از این روی همیشه سعی کرد دست چینی از کتاب های مهم و مؤثر را به فارسی ترجمه کند. ترجمه های سعادت هم نمونه ای از دقت و درست نویسی است. همه متن هایی را که او برای ترجمه برگزیده دشواریاب و با اهمیّت است. دانسته نیست که سعادت چه کتاب هایی را در بنگاه ترجمه و نشر کتاب ویراسته است تا مقدار توانایی و مهارت او را در ویرایش بدانیم. اما حاصل کار او در عرصه ویرایش و میدان ترجمه کامیابی او را نمایان می نماید. پرسشی که اینجا پیش می آید این است که سعادت که از نخستین ویراستاران ایران بود، ویرایش را چگونه آموخته بود؟ این درک درست از کار ویرایش با چه پشتوانه ای نصیب او شده بود؟ معلوم است که او هیچ گاه استادی برای فراگرفتن زیر و زبرهای ویرایش ندیده است اما در این عرصه به شهادت همکاران او خبره و بسیاردان بود. راز موفقیّت او چیست؟ به گمانم تنها پاسخ قانع کننده این باشد که سعادت و هم نسلانِ ویراستار او به علت پُرخواندن متون اصیل فارسی و هم آموختن زبانی غیرفارسی در کار ویرایش کامیاب بودند. در واقع ممکن نیست کسی ویراستاری زبردست باشد ولی متون مهم فارسی را نخوانده باشد. منظور صرفاً گلستان یا کلیله و دمنه نیست. افزون بر دو اثر پیش گفته شعرهایی چون غزلیات سعدی و شاهنامه و آثار طراز اول عرفانی مانند اسرار التوحید و تذکره الاولیا هم بسیار مؤثر و سودمند است. البته همچنان بر این آثار مهم می توان اضافه کرد.
سعادت در هیچ کارگاه ویرایش یا ترجمه شرکت ننموده بود اما مطالعه پیگیر به زبان فارسی و فرانسوی و انگلیسی از او نویسنده و مترجم و ویراستاری توانا ساخته بود. این نخستین درس اسماعیل سعادت به نسل امروز است. هیچ کس با کارگاه ویرایش یا کارگاه ترجمه ویراستار یا مترجم نمی گردد مگر اینکه قبل از همه خود کتاب خوانی جدّی و پیگیر باشد؛ آن گاه شاید فلان کارگاه یا بهمان درس نامه موجب دقت و حساسیّت ویراستار یا مترجم گردد. سعادت مدتی در مدرسه درس داده و هم پیک دانش آموز را سردبیری نموده بود. این با بچه ها بودن و برای بچه ها نوشتن هم در تبحر او برای نوشتن میّسر بوده است. در واقع به او یاری نموده بود تا امکانات زبان فارسی را بهتر درک کند.
سعادت در فراهم سازی و ترجمه تعداد پرشماری از مدخل های فرهنگ آثار نقش داشت. مدتی طولانی مدیر و سرویراستار دانشنامه زبان و ادب فارسی بود و هفت جلد از این فرهنگ ارزشمند را به یادگار گذاشت. مدتی در انتشار راهنمای کتاب همکاری داشت. بعد از انقلاب هم بیست سال سردبیر معارف بود. معارف در دوره او از برترین مجله ها در مباحث فلسفی و کلامی و ادبی بود. با این همه فکر می کنم آنچه از کارنامه حرفه ای سعادت می توان آموخت جدّیت و پشتکار او در حوزه های مورد علاقه اش بوده است، او هیچ گاه کار خود را سرسری نگرفت و با اینکه همیشه در جاهایی کار کرد که با بودجه دولتی اداره می شد سعی داشت کار خود را به برترین شکل ممکن به انجام رساند. حالا که دومین سال زادروز اسماعیل سعادت از راه رسیده و خود او به سرزمین خاموشان سفر نموده است یاد او را گرامی می داریم. اسماعیل سعادت با کتاب هایی که نوشت و ویرایش کرد در کتاب خانه های مهم کشور و خانه های ماست. یادش خوش باد.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران