بازار سیاه فروش کودک در نایروبی کنیا، قیمت: از 400 تا 6 هزار دلار آمریکا
به گزارش چای قند پهلو، یک گروه تحقیقاتی رسانه ای با نفوذ در باندهای قاچاق کودک در کنیا، از بازار سیاه فروش نوزادان و عوامل گسترده شدن این قاچاق در پایتخت این کشور می گوید.
نوزادان برای تغذیه بازار سیاه در کنیا دزدیده می شوند.
تیم تحقیقاتی بی بی سی موسوم به آفریقا آی (چشم آفریقا) با نفوذ به شبکه دزدی و قاچاق بچه ها در نایروبی پایتخت آفریقا به این مسئله پرداخته است. آفریقا آی در خصوص مسایل خاص، تحقیقاتی اثرگذار و اساسی در سراسر آفریقا انجام می دهد. در این گزارش فرایند تحقیقاتی آفریقا آی و نفوذ آنها در طول یک سال به باندهای دزدی، قاچاق و فروش بچه ها را می خوانید. داستانی که دزدیده شدن بچه ها زنان ساکن خیابان های نایروبی آغاز شده و به قاچاق بچه ها به بیمارستان دولتی ختم می گردد. در این میان عوامل تیم تحقیقاتی- رسانه ای نقش خریدار یا واسطه را بازی نموده و خود را به باندهای قاچاق و دزدی بچه ها می رسانند.
به گزارش خبرنگاران، پسر ربه کا اینک در جایی از جهان 10 ساله شده است. شاید جایی در نایروبی پایتخت کنیا باشد، شاید هم در جای دیگری. ربه کا در اعماق قلبش احتمال مرگ فرزندش را هم می دهد. آخرین باری که ربه کا لارنس جوسیه فرزند اولش را دید، پسرک یک سال داشت. ربه کا 16 ساله بود و به دلیل استنشاق یک دستمال آغشته به ماده مخدر جت فیول در ساعت 2 نیمه شب یکی از شب های ماه مارس سال 2011 چرت می زد.
او ماده مخدر جت فیول مصرف می کرد تا اعتماد به نفسش برای گدایی از غریبه ها زیاد گردد. در 15 سالگی مادر ربه کا دیگر قادر به پرداخت خرج مدرسه دخترش یا حمایت مالی از او نبود. بنابراین ربه کا درس را رها کرد و برای زندگی وارد خیابان ها شد. مردی مسن به او وعده ازدواج داد اما در مقابل او باردار شد و مرد او را رها کرد. سال بعد لارنس جوسیه به جهان آمد و ربه کا یک سال و چند ماه تا زمان بسته شدن چشمانش در ماه مارس سال 2011 او را عظیم کرد و پس از آن فرزندش را ندید.
ربه کا هنوز در همان خیابان های نایروبی زندگی می نماید. او زنی کوچک با صورت استخوانی و موهایی کوتاه و بافته شده است. او الان سه دختر 8، 6 و 4 ساله دارد. این زن می گوید کوچکترین دخترش یک بار توسط مردی که در اطراف آنها ول می چرخید دزدیده شده است. آن مرد بعدها ادعا کرد که کودک که کمتر از یک سال داشته از او تقاضا نموده برایش یک نوشیدنی بخرد. ربه کا با یک خودرو مرد را تعقیب نموده و زنی را منتظر آن مرد دیده بود. او سرانجام دخترش را با خود برگرداند.
ربه کا و کوچکترین دخترش/ او می گوید باید مراقب باشید زیرا به محض اینکه خوابتان ببرد پولدارها بچه ها را می دزند
یافتن داستان های مشابه در خیابان های محل زندگی ربه کا و در میان شهفرایندان ساکن خیابان های نایروبی کار چندان سختی نیست.
پسر سه ساله استر در ماه آگوست (مرداد) سال 2018 ناپدید شد. او می گوید:پس از گم شدن فرزندم دیگر روی خوشی را ندیدم. او گفت: تمام شهر ساحلی مومباسای کنیا (در حاشیه اقیانوس هند) را برای پیدا کردن بچه ام زیر و رو کردم.
5 سال هم از ربوده شدن پسر دو ساله کارول در اواسط نیمه شب می گذرد. او می گوید که عاشق پسرش بوده است. وی گفت: اگر پسرش را بازگرداند، بچه دزدان را می بخشد.
زنان آسیب پذیر در نایروبی برای تغذیه بازار سیاه بچه ها قربانی می شوند. گروه تحقیقاتی آفریقا آی (چشم آفریقا) طی یک آنالیز طولانی و یک ساله به شواهدی از بچه ها دزدیده شده از زنان بی خانمان و فروش آنها برای سودهای کلان دست یافته است. این گروه از قاچاق غیرقانونی بچه ها در کلینیک های خیابانی و سفارش یک بیمارستان عظیم و اصلی دولت برای دزدیدن بچه ها پرده برداشته است.
آنها در کوشش برای رسوایی سوء استفاده از موقعیت های دولتی، برنامه خرید یک کودک رها شده از مقامات بیمارستان را ترتیب دادند. این مقام بیمارستان از مدارک قانونی حضانت یک نوزاد پسر 14 روزه قبل از فروش بچه به تیم تحقیقاتی استفاده کرد.
کودک ربایان از فرصت طلبان قشرهای آسیب پذیر تا مجرمان سازمان یافته تشکیل شده اند و اغلب هر دو قشر با هم کار می نمایند. در میان این فرصت طلبان زنانی مانند آنیتا به عنوان یک بی خانمان الکلی و معتاد با سرقت بچه های مانند فرزند ربه کا درآمد کسب می نمایند. هدف مادرانی هستند که نوزادانی زیر 3 سال دارند.
گروه تحقیقاتی-رسانه ای چشم آفریقا به وسیله یکی از دوستان آنیتا با او آشنا شد. این دوست آنیتا تمایلی به اعلام نام خود ندارد. این فرد که خواسته تا او را در این گزارش اِما بنامند در این باره گفت: آنیتا شیوه های مختلفی برای ربودن بچه ها دارد.
اِما اضافه کرد: آنیتا گاهی با مادران صحبت می نماید تا بداند در چه حالی هستند و آیا به موقعیت خود آگاهند. گاهی او به مادران مواد مخدر یا قرص خواب می دهد و گاهی با بچه ها بازی می نماید.
اِما به افشای زنی که به سرقت نوزادان مادران خیابانی می پرداخت، یاری کرد
فرد آفریقایی (از عوامل تیم تحقیقاتی) که خود را یک خریدار کودک نشان می داد در پاپ (می خانه) در مرکز نایروبی جلسه ای را با آنیتا برگزار کرد.
آنیتا در این باره گفت که از سوی رئیسش برای دزدیدن بچه ها بیشتر تحت فشار است و ماجرای دزدی آخرش را تعریف کرد.
او گفت: یک مادر خیابانی گیج و منگ جدید که هشیار نبود، به بودن من در کنار فرزندش اعتماد کرد. با همین شیوه من یک کودک جدید داشتم.
آنیتا گفت که رئیسش یک تاجر زن محلی است که بچه ها دزدیده شده را از مجرمان کوچه خیابانی می خرد و آنها را در قبال سودهای کلان می فروشد.
او گفت بعضی از مشتریان زنانی عقیم هستند که بچه ها را برای فرزند خواندگی می خواهند اما بعضی بچه ها را قربانی می نمایند.
وی اضافه کرد: بله، آنها برای قربانی شدن، مصرف می شوند. بعضی از این بچه ها از خیابان ها ناپدید شده و دیگر هرگز پیدا نمی شوند.
این نکته سیاه همان چیزی بود که اِما کمی قبل به تیم تحقیقاتی اعلام نموده بود. آنیتا در این باره گفت: بعضی از خریداران بچه ها را برای نوعی آئین و تشریفات مذهبی می خرند.
در واقع زمانی که آنیتا یک کودک را می فروشد، کمی از سرنوشت او می داند. او گفت: یک نوزاد دختر را حدود 50 هزار شلینگ کنیا (350 پوند - حدود 460 دلار) و یک نوزاد پسر را 80 هزار شیلینگ (550 پوند- 725 دلار) به رئیسش می فروشد. این مبلغ تقریبا نرخ رفت و آمد در نایروبی برای سرقت از یک زن ساکن خیابان است.
اِما در این باره گفت: زن تاجر هرگز در خصوص کاری که با بچه ها می نماید، حرفی نزده است.
اِما گفت: من از آنیتا پرسیدم این زن با بچه ها چه می نماید و او به من گفت که اهمیتی به این موضوع نمی دهد که رئیس بچه ها را به مراسم جادوگری می برد یا کار دیگری می نماید. تا زمانی که پول داشته باشد سوالی نمی پرسم.
کمی بعد از اولین جلسه با تیم تحقیقاتی آنیتا برای هماهنگی زمان جلسه دوم زنگ زد. زمانی که پیش او رسیدیم او با دختر بچه ای 5 ماهه که دقایقی قبل دزدیده بود، در انتظارمان بود. او در این کودک ربایی بار دیگر اعتماد مادر را جلب کرد.
آنیتا اضافه کرد: مادرش یک ثانیه بچه را به من داد و من با بچه فرار کردم.
آنیتا گفت که دختر بچه مشتری ای دارد که حاضر است برایش 50 هزار شلینگ پرداخت کند. اما عامل تیم تحقیقاتی اظهار کرد که مشتری ای را می شناسد که حاضر است برای بچه 80 هزار شلینگ پول دهد.
آنیتا گفت: خوب است. بیایید فردا معامله کنیم.
آنیتا یک کودک 5 ماهه را با قیمت 80 هزار شیلینگ کنیا به ما پیشنهاد داد
تیم تحقیقاتی و آنیتا قراری را برای ساعت 5 بعد از ظهر روز بعد گذاشتند. از آنجا که جان کودک در خطر بود تیم تحقیقاتی ماجرای قرار را برای دستگیری آنیتا و نجات جان کودک به پلیس گزارش داد. احتمالا این آخرین فرصت برای نجات جان دختر بچه بود.
اما آنیتا هرگز بر سر این قرار حاضر نشد. با پیگیری های بعدی آنیتا ردیابی شد و گفت پیشنهاد دهنده بهتری برای کودک یافته و از پول آن برای ساختن یک خانه حلبی دو اتاقه در محله فقیرنشین شهر استفاده نموده است. پفراینده پلیس در خصوص آنیتا همچنان باز است.
هیچ آمار موثقی در خصوص قاچاق بچه ها در کنیا وجود ندارد
نه آنالیز ملی و نه گزارش دولتی در خصوص قاچاق گسترده بچه ها در کنیا دیده نشده است. نهادهایی که مسئولیت پیدا کردن بچه ها گم شده و ردیابی بازارهای سیاه را بر عهده دارند با کمبود بودجه، نیرو و امکانات روبرو هستند.
کودک گم شده کنیا یکی از معدود موسسات امن برای مادرانی است که فرزند خود را از گم نموده اند.
ماریانا مویندو رئیس این سازمان مردم نهاد در 4 سال فعالیتش روی 600 پفراینده کار نموده است.
مویندو در این باره گفت: این موضوع مسئله عظیمی در کنیا است که کمتر گزارش شده است. در برنامه های رفاه اجتماعی کنیا هیچ اقدامی برای چنین مسئله ای در نظر گرفته نشده است.
یکی از دلایل این موضوع این است که قربانیان چنین مسئله ای زنان آسیب پذیر و بی صدایی مانند ربه کا هستند و منابع یا سرمایه اجتماعی برای جلب توجه رسانه ها یا اقدامات لازم را ندارند.
رئیس این سازمان مردم نهاد اضافه کرد: گزارش نادرست ارتباط مستقیمی با شرایط مالی قربانیان دارد. آنها فاقد منابع، شبکه و اطلاعات هستند تا بتوانند به جایی رفته و بگویند: هی، آیا کسی پیگیر فرزند گم شده من هست؟
مویندو گفت: نیروی پیش برنده بازار سیاه بچه ها در کنیا ننگ فرهنگی همیشگی پیرامون ناباروری است. ناباروری یک زن در فرهنگ ازدواج آفریقا چیز خوبی نیست و انتظار می رود شما یک فرزند داشته باشید که باید پسر باشد. اگر شما به عنوان یک زن چنین فرزندی نداشته باشید، از خانه بیرونتان می نمایند. در آن زمان چه می کنید؟ یک کودک می دزدید.
یک کودک در منطقه کایول نایروبی که قاچاق کودک در آن رونق دارد/ عکس:GETTY
زنی در این شرایط به احتمال زیاد قاچاقچی ای مانند رئیس آنیتا دیدار می نماید تا از افراد ضعیف تری مانند آنیتا برای دزدی بچه ها زنان ساکن خیابان ها استفاده کند. ممکن است این زن با فردی در بیمارستان ارتباط گیرد.
براساس گزارش تیم تحقیقاتی این گزارش، عوامل حلقه های قاچاق کودک در عظیمترین بیمارستان دولتی نایروبی فعالند.
تیم تحقیقاتی به وسیله منابع خود به فِرد لپاران یک مددکار بالینی در بیمارستان ماما لوسی کیباکی مراجعه کردند. وظیفه لپاران حفاظت و حمایت از بچه ها متولد شده آسیب پذیر در بیمارستان است. اما منابعِ گزارش اعلام کردند که او مستقیما در قاچاق بچه ها دست داشته است.
منابع تحقیقاتی پس از دیدار به لپاران گفتند زنی را می شناسند که پس از ناامیدی از بارداری، قصد خرید یک بچه را دارد.
لپاران نیز گفت که یک نوزاد پسر در بیمارستان دارد که دو هفته قبل رها شده و والدینش هرگز بازنگشته اند.
براساس منابع گزارش، این اولین باری نیست که لپاران قصد فروش یک بچه را داشته است.
لپاران در جلسه با منایع گزارش گفت: آخرین مورد او را ترسانده است. او اضافه کرد: فرض کنید من این کار را انجام می دهم، اما باید برنامه ای بچینم که بعدها مسئله ای پیش نیاد.
بچه ها رها شده ماننده آن نوزاد پسر که لپاران به مشتری نفوذی اش پیشنهاد می نماید باید به خانه دولتی کودک بفرایند و در اختیار خانواده های متقاضی فرزندی قرار گیرند که از قبل آنالیز شده و رفاه مالی دارند. زمانی که این بچه ها از سوی افرادی مانند لپاران فروخته می شوند، هیچ کس از سرنوشت بچه ها خبردار نخواهد شد.
در این میان زنی به نام رز نقش مشتری نفوذی تیم تحقیقاتی را بازی می نماید. او گزارشگر مخفی تیم تحقیقاتی چشم آفریقا است که در دفتری نزدیک بیمارستان لپاران را دیدار می نماید.
لپاران در خصوص شرایط رز چند سوال مقدماتی می پرسد. رز می گوید متاهل است و به دلیل باردار نشدن از سوی خانواده شوهرش تحت فشار قرار گرفته است.
لپاران از او پرسید که آیا برای فرزندخواندگی اقدام نموده است. رز نیز از پیچیدگی مراحل فرزندخواندگی می گوید.
لپاران موافق این موضوع است. قیمت پیشنهادی لپاران: 300 هزار شیلینگ کنیا یا معادل 2 هزار پوند برای کودک است.
او با اشاره به رز و منبع اطلاعاتی تیم گزارش گفت: اگر این معامله انجام گردد فقط ما سه نفر از آن باخبر خواهیم ماند. مسئله من اعتماد به اشخاص است. این مسئله بسیار پر ریسک است و من نگران آن هست.
فِرِد لپاران مسئول بخش حمایت از بچه ها آسیب پذیر قبول کرد در ازاری 300 هزار شلینگ کنیایی یک بچه را از بیمارستان برای تیم تحقیقاتی- رسانه ای بدزد
او در نهایت گفت برای این معامله با مشتریان و واسطه در تماس خواهد بود.
انتخاب یک زن آسیب پذیر در نایروبی
بین کودک ربایانی مانند آنیتا یا مقامات فاسدی مانند لپاران، لایه دیگری از تجارت قاچاق کودک در زاغه های نایروبی وجود دارد. در این مناطق کلینیک های غیرقانونی با اتاق های زایمان برای مادران منتظر. این کلینیک های موقتی مکانی شناخته شده برای تجارت بازار سیاه بچه ها است.
تیم تحقیقاتی با همکاری جودیت کانایتا به عنوان یک خبرنگار محلی از رادیو گتو به یکی از این کلینیک ها در محله کایول که محل زندگی هزاران نفر از فقرای نتاروبی نزدیک شد. به گفته کانیتا تجارت کودک در کایول رونق گرفته است.
کلینیک مورد نظر توسط مری ائوما اداره می گردد. او گفته که قبلا در چند بمارستان عظیم نایروبی پرستار بوده است. کانایتا در این میان نقش یک مشتری را بازی کرد. در داخل اینکلینیک خیابانی دو زن در حال زایمان بودند.
آئوما با نشان دادن یکی از زنان منتظر در کلینیک گفت: او هشت و ماه و نیمه باردار است و تقریبا آماده زایمان. او پیشنهاد داد کودک متولد نشده را به قیمت 45 هزار شلینگ کنیا یا 315 پوند به کانایتا بفروشد.
به نظر نمی رسید آئوما نگرانی در خصوص رفاه مادر بچه یا سلامت او پس از زایمان داشته باشد. او گفت: زن باردار پس از دریافت پولش خواهد رفت. ما این شرط را واضح اعلام کردیم و آنها هرگز برنخواهند گشت.
مری ائوما در خصوص فروش کودک در کلینیک خیابانی اش صحبت می نماید
زن در کلینیک که در خصوص فروش فرزند متولد نشده او صحبت شد،اداما نام داشت.
آداما بی پول بود. مانند ربه کا او نیز از سوی مردی که رهایش نموده بود باردار شده بود. با بارداری اش دیگر قادر به جابه جایی کیسه های سنگین سیمان در کارگاه ساختمانی نبود و به همین دلیل کارش را نیز از دست داده بود. به مدت سه ماه صاحب خانه به او لطف کرد و پس از آن بیرونش نموده بود.
پس از آن اداما تصمیم به فروش کودکش گرفت. آئوما از معامله 45 هزار شلینگی تنها 10 هزارتای آن (70 پوند) را به آداما می داد.
اداما بعدها در یک مصاحبه در روستایش گفت: جایش کثیف بود. لگن نداشتو تخت خوابش آلوده بود. اما من ناامید بودم و چاره ای نداشتم.
او گفت که از اولین لحظه ورودش به کلینیک، آئوما بدون شرح و هشدار و با دادن قرص هایی او را برای فروش کودک وسوسه کرد. ائوما مشتری داشت و مشتاق فروش کودک بود.
اما تولد فرزند چندان روان نبود. بچه در قفسه سینه مشکل داشت و آئوما به آداما گفت که نوزاد را به بیمارستان ماما لوسی ببرد. پس از دو هفته آداما با کودک ترخیص شد. او به مدیر کلینیک خیابانی و مدیر به عوامل نفوذی ما پیغام داد.
آئوما نوشت: بسته جدید به جهان آمد. 45 هزارتا.
کلینیک های غیرقانونی خیابانی در محلات فقیر نشین مانند کایول فعالیت می نمایند
در کلینیک، آداما به ائوما و دستیارش پیوست. آنها گفتند که بچه خوب به نطر می رید و اگر مشتری آن را بخواهد، می تواند فورا او را تحویل بگیرد.
اداما برای فروش فرزندش انتخاب دردناکی داشت و در آن لحظات در حال تجدید نظر بود.
او بعدها گفت: من نمی خواستم فرزندم را به کسی که قادر به مراقبت از او نیست یا برای کارهای دیگری از او استفاده می نماید بفروشم.
بنابراین آدما آن رو کلینیک را ترک کرد و پسربچه اش را با خود برد. او در مقابل بچه را به خانه مرکز حفاظت از بچه ها در بیمارستان دولتی سپرد و زندگی بهتری برای او امیدوار بود. او هرکز پولی را که لازم داشت را به دست نیاورد. او اینک دور از نایوبی زندگی می نماید و مرتب خواب فرزندش را می بیند.
او در این باره گفت: از اینکه فرزندم را به دولت سپرده ام آرامم و می دانم جای او امن است.
منبع: عصر ایران