6 روش ساده برای تبدیل کمال گرایی به موفقیت - چای قند پهلو

امروز در خبرنگاران مگ تصمیم داریم درباره راه های مدیریت کمال گرایی و به حداقل رساندن آسیب های آن صحبت کنیم. پس اگر شما هم درگیر کمال گرایی هستید خواندن این مطلب می تواند برایتان راه گشا باشد.

کارشناسان و متخصصین چه می گویند؟

مت پلومر، بنیان گذار خدمات آموزشی آنلاین Zaevana، روش های خاصی برای بالا بردن بهره وری کارمندان خود دارد. او می گوید: در اغلب مواقع کمال گرایی ریشه در ترس و احساس ناامنی دارد. تعداد زیادی از کمال گراها نگران این هستند که نتوانند کارها را دقیق انجام دهند و افراد وظیفه شناسی نباشند. این موضوع می تواند به عملکرد و موقعیت شغلی آن ها آسیب برساند. پس وقتی درگیر وسواس های کمال گرایی می شوند نتیجه برعکس می گیرند.

اگر موقعیتی که توصیف شد شبیه به شرایط شما است بهتر است کمی از این وسواس ها دست بکشید. تسلط بر رفتارهای کمال گرایی آن قدرها هم سخت نیست، کافی است که تصمیم به تغییر بگیرید. این کار به معنای افزایش قدرت به جای کاهش سطح اهداف است.

آلیس بویس، روانشناس بالینی سابق و نویسنده مجموعه ابزار فکر سالم و ابزار اضطراب، می گوید: هدف از مدیریت رفتارهای کمال گرایانه کاهش فشار از روی خودتان است. البته صحبت کردن درباره ایجاد این تغییر آسان تر از انجام دادن آن است. اما واقعیت این است که اگر می خواهید فرد پیروزی باشید باید برخی از کارها را به طور ناقص انجام دهید.

راه کارهای مدیریت کمال گرایی

راه کارهای مختلفی برای مدیریت رفتارهای کمال گرایانه و استفاده از نقاط قوت آن وجود دارد که در ادامه با کاربردی ترین آن ها آشنا می شوید.

1. هدف را ببینید

تمام افراد کمال گرا معتقدند که کامل بودن آسان نیست. پلامر می گوید: تمایل به کامل بودن واقعا احتیاج به کوشش زیادی دارد و توجه بیش از حد به جزئیات فوق العاده وقت گیر است. البته معین است که شما، به عنوان یک فرد کمال گرا اصلا نمی خواهید اهداف زیادی داشته باشید و نباید هم داشته باشید. اما باید بتوانید برای رسیدن به همین اهداف موجود، هزینه و زمانی که فرصت استفاده از آن دارید را به خوبی تشخیص بدهید. از خودتان بپرسید آیا واقعا از وقتم به شکل عاقلانه ای استفاده می کنم؟ آیا در حال فراوری چیزی هستم یا صرفا وقتم را صرف جزئیات می کنم؟

پلامر توصیه می نماید: بر روی تأثیرگذاری کار خود تمرکز کنید. شما می توانید سه ساعت وقت صرف ارائه برنامه کامل کنید اما آیا واقعا این کار تأثیر ملموسی برای مشتریان یا بهبود فرایندهای سازمانی دارد؟ بویس با نظر پلامر موافق است و می گوید: فکریت خود را تغییر دهید. باید برای برخی چیزها کمتر کار کنید پس بر روی بخش های مهم تمرکز کنید و وقت صرف جزئیات بی فایده نکنید. اگر در حال اجرا کاری هستید که دیگران آن را کامل می دانند باید بتوانید تشخیص دهید که به هدف رسیده اید و هیچ نقصی در فرایند انجام کارتان وجود ندارد. باید بدانید که وقتی درگیر جزئیات می شوید بازدهی شما به شدت کاهش پیدا می نماید.

2. استانداردهایتان را دوباره تعریف کنید

پلامر می گوید: مدیریت کمال گرایی احتیاجمند تعریف مجدد استانداردهایتان است. مثلا اگر قرار است گزارشی را برای ارائه به مدیران آماده کنید یک نسخه اولیه تهیه کنید، به همکارتان یا مدیر خودتان نشان دهید و از او بخواهید نظرش را درباره آن بگوید. ممکن است بعد از دریافت نظر دوستان متوجه شوید که این نسخه اولیه به مقدار کافی خوب است و احتیاجی به صرف وقت بیشتری ندارد. ممکن است کاری که شما فکر می کنید برای انجامش به حداقل 10 ساعت وقت احتیاج دارید با صرف 5 ساعت کامل شده باشد. پس خجالت نکشید و از دیگران یاری بگیرید.

بویس می گوید: این اولین پیش نویس شما است حتی اگر احتیاج به ادامه کار روی آن داشته باشید. دریافت بازخورد روی اولین نسخه از کارتان به شما یاری می نماید تا در جهت مدیریت کمال گرایی پیشرفت کنید. به یاد داشته باشید که قرار نیست هر مطلبی که می نویسید جایزه نویسنده برتر را دریافت کند، پس احتیاجی به توجه بیش از حد به جزئیات ندارید. سعی کنید فقط بنویسید و مطلب را به فزونین شکل بیان کنید.

3. چک لیست داشته باشید

پلامر می گوید: جست وجوی کمال شبیه به سرگردانی در یک سفر بی خاتمه است. شما پیاده روی را آغاز می کنید، ادامه می دهید و ادامه می دهید اما نمی دانید به مقصدتان نزدیک شده اید یا نه. افراد کمال گرا هم اغلب به همین شکل کارها را پیش می برند و معمولا هم به نتیجه رضایت بخشی نمی رسند.

پلامر توصیه می نماید: برای تمام کارهایتان چک لیست تهیه کنید. مثلا اگر قرار است روی طرح افزایش رضایت مشتری کار کنید یک چک لیست برای همین کار تهیه کنید و تمام اقداماتی را که ضروری است انجام دهید در آن بنویسید. با این کار می توانید دید کاملی به جهتتان داشته باشید، مطمئن باشید که تمام کارها را به درستی انجام داده اید، از توجه بیش از حد به جزئیات دوری کنید و از هدف هم دور نشوید.

4. چرخه نشخوار فکری را بشکنید

اغلب افراد کمال گرا به نشخوار فکری علاقه دارند. آن ها دوست دارند به طور مکرر و بدون رسیدن به نتیجه خاصی، فقط به یک مشکل یا ایده فکر نمایند. افرادی که درگیر نشخوار فکری هستند بیشتر از دیگران خود را سرزنش می نمایند و کمتر خودشان را می بخشند. این رفتار ناسالم مانع از بهره وری و کارآمدی افراد می گردد. البته از قلم نیاندازید که نباید نشخوار فکری و توانایی حل مسأله را با هم اشتباه بگیرید. به جای گم شدن در کلاف سردرگم فکرها در پی روشی برای شکستن این چرخه معیوب باشید. برای این کار می توانید از روش های زیر بهره ببرید:

• عوامل محرک خود را معین کنید. بویس می گوید: اولین قدم برای غلبه بر این حالت این است که نشخوار کردن فکرتان را تشخیص دهید. وقتی درگیر این چرخه می شوید یادداشت کنید که کجا هستید، چه روز و ساعتی است و چه کسانی در اطرافتان حضور دارند. بعد از یک بازه زمانی معین یادداشت هایتان را آنالیز کنید و الگوی ورود به این چرخه را پیدا کنید. سپس در پی راه کارهایی برای دوری از این عوامل و کنترل آن ها باشید.
• به اولین واکنشتان اعتماد نکنید. اگر درباره یک رویداد در گذشته صحبت می کنید محتاط عمل کنید. بویس می گوید: ممکن است شما شرایط را به طور کامل آنالیز نکنید. وقتی نشخوار می کنید تمایل دارید بیشتر روی چیزهای بد تمرکز کنید پس منطقی نیست که به واکنش های یک فکر نشخوارنماینده اعتماد کنید. برای رسیدن به یک منظره مطمئن کوشش کنید و قبل از هر اقدامی به خودتان فرصت و زمان لازم برای فاصله گرفتن از نشخوار فکری را بدهید. ممکن است فکر شما همه واقعیت را از بین برده باشد!
• در پی حواس پرتی باشید! حواس پرتی برای شما مفید است. کاری را انجام دهید که برایتان مجذوب کننده است، از یک تکرار پیروی می نماید و اضطراب ایجاد نمی نماید. مثلا پر کردن جدول گزارش هزینه ها یا آمار بازدید 20 پست اخیر در اینستاگرام در همین دسته از کارها قرار می گیرند. صرف فقط 10 دقیقه وقت برای انجام یک کار معمولی اما واقعی می تواند زنجیره اضطراب و نشخوار فکری را بشکند و شما را نجات دهد.
• مثبت فکر کنید. بویز معتقد است نشخوار فکری معمولا باعث می گردد که از انجام برخی از کارها اجتناب کنید. در این حالت با خودتان می گویید که اگر نتوانم کاری را کامل انجام دهم پس علتی برای آغاز آن وجود ندارد. او برای مقابله با این احساس توصیه می نماید: به زمان هایی که در گذشته کار تازهی را آغاز نموده اید فکر کنید و پیروزیت هایی که در آن ها به دست آورده اید را ببینید. یادآوری کارهایی که برای شما نتایج پیروزی داشته است به شما اطمینان می دهد بدون اطمینان از پیروزیت 100% هم می توانید کاری را آغاز کنید. این دقیقا به معنای درس گرفتن از تجربیات گذشته و به کار بستن آن ها برای کارهای تازه است.

5. منظره داشته باشید و یاری بگیرید

بویس می گوید: صحبت با دیگران درباره تمایلاتتان مفید است. کسی که می تواند با شما ارتباط عاطفی برقرار کند همان شخصی است که می تواند شما را در جهت مدیریت کمال گرا بودن همراهی کند. در ارتباط با او صادق باشید و بگویید که در حال پیشرفت هستید. از اون بخواهید اگر متوجه شد که در انجام کاری دوباره درگیر وسواس در کار و کمال گرایی شده اید این موضوع را به شما اطلاع دهد. به او هشدار دهید که گاهی ممکن است رویکرد دفاعی بگیرید و به توصیه هایش گوش نکنید اما قول می دهید که به آنچه می گوید فکر کنید. مطمئن باشید ایجاد تعهد برای رهایی از آسیب های کمال گرایی می تواند نتیجه بخش باشد.

6. پیشرفتتان را زیر نظر داشته باشید

بویس توصیه می نماید وقتی شما در حال بهبود رفتارهای کمال گرایانه هستید تغییرات را یادداشت کنید و آن ها را به صورت هفتگی مرور کنید تا مقدار پیشرفت خود را ببینید. واکنش های روانی را در نظر بگیرید و از خودتان بپرسید آیا این هفته به علت ترس از پیش آمدن اشتباه از انجام کاری صرف نظر کردم؟، آیا چیزهایی وجود داشت که وسواس های کمال گرایانه برای آن لازم نبوده باشد؟، آیا در هفته گذشته با وجود عدم اطمینان از نتیجه 100% کامل، اقدام به انجام کاری نموده ام؟

پلامر می گوید: هدف از انجام این کار این است که یاد بگیرید چه زمانی رفتارهای کمال گرایانه تأثیر مثبت دارد و کجاها بی تأثیر است. به یاد داشته باشید که قرار نیست تغییر جهت اساسی دهید بلکه قرار است شخصیت خود را اصلاح کنید و اهداف واقعی تری را دنبال کنید.

اصولی که برای رهایی از کمال گرایی منفی باید به خاطر بسپارید

یک لیست از کارهایی که باید و نباید انجام دهید می تواند به شما یاری کند تا راحت تر رفتارهای آسیب زننده کمال گرایانه را مدیریت کنید. در این بخش لیستی از بایدها و نبایدها را برای شما آماده نموده ایم.

این کارها را انجام دهید

• وقتی می خواهید کاری را به صورت کامل انجام دهید نقطه کاهش بازده را شناسایی کنید. گاهی فقط رسیدن به یک هدف مهم است.
• درباره پیشرفت خود فکر کنید. لیستی از زمان هایی که توانسته اید با پیروزیت وسواس های کمال گرایانه را کنترل کنید بنویسید و در مواقع لزوم به آن مراجعه کنید.
• استانداردهای خود را اصلاح کنید. معمولا چیزی که می نویسید یا می گویید قرار نیست به صورت مطلق باقی بماند، فقط باید به شما برای رسیدن به هدف یاری کند.

این کارها را انجام ندهید

• برای حل یک مسأله نشخوار فکری نکنید. وقتی متوجه می شوید که فکر شما در حال چرخیدن بی هدف است در پی یک حواس پرتی باشید تا چرخه نشخوار فکری را بشکنید.
• چک لیست درست کنید. با یاری یک چک لیست کامل و معین اهداف قابل مقدار گیری از توجه زیاد به جزئیات غیرمهم جلوگیری کنید.
• از یک دوست، همکار یا یکی از اعضای خانواده بخواهید شما را در این جهت همراهی نمایند. هدف و منظرهتان را به این شخص قابل اعتماد بگویید و از او بخواهید که در این جهت از شما پشتیبانی کند.

2 مثال از مدیریت پیروز رفتارهای کمال گرایانه

برای آشنایی بیشتر با روش مدیریت کمال گرایی و جایگزینی نقاط مثبت با تأثیرات منفی، با هم فرآیند مدیریت این رفتارها را در زندگی استیسی کاپریو و فلیم گرددر را آنالیز می کنیم.

1. فکریتتان را تغییر دهید و با نقص ها کنار بیایید

استیسی کاپریو در گذشته با کمال گرایی درگیر بود و به همین علت نمی توانست خیلی از کارها را آغاز کند. او می گوید: من هیچ وقت بدون اینکه از روش انجام کار و نتیجه آن مطمئن باشم کاری را آغاز نمی کردم. این روش تصمیم گیری مانند یک سد بزرگ جلوی آغاز کارهای تازه را می گرفت.

او در یک آژانس املاک کار می کرد و اضافه کردن برچسب ردیابی به وب سایت مشتری ها یکی از وظایفی بود که به عهده داشت. اضافه کردن این برچسب به آن ها اجازه می داد اطلاعات بیشتری از عایدی و فروش مشتری ها جمع آوری نمایند. او برای اولین بار قرار بود این کار را انجام دهد و از اشتباه انجام دادن آن می ترسید. کاپریو می گوید: می خواستم کارم حتما خوب باشد و به عنوان یکی از فزونین کارکنان دیده گردد. نمی خواستم کاری را اشتباه انجام دهم.

او به جای اینکه کار را آغاز کند و برای جلوگیری از پیش آمدن اشتباه کوشش کند، آغاز کرد به ایمیل زدن، تهیه لیست های تبلیغاتی و فعالیت در کمپین های مختلف بازاریابی که مجموعه درگیر آن ها بود. اجتناب از انجام کار همراه بود با فکر کردن دائمی به آن. او می گوید: هر وقت کار تازهی به عهده من قرار می گرفت این حالت پیش می آمد و اجتناب از انجام آن در بالای لیست کارهای مهم قرار می گرفت.

او نمی توانست خود را مجبور به کوشش برای انجام کار کند و تصمیم گرفت طرز فکر خود را تغییر دهد. به خودش گوشزد می کرد که انجام این کار اولویت بیشتری نسبت به کامل کردن آن دارد. نقطه عطف زندگی کاپریو زمانی بود که با وبلاگ های مختلف درباره مدیریت کمال گرایی روبرو شد. او با مطالعه این وبلاگ ها متوجه شد که می تواند برای انجام کارها پیش نویس تهیه کند. بعلاوه متوجه شد که ممکن است اولین پیش نویس وحشتناک باشد اما نباید نگران باشد چون قرار است در بازه های زمانی مختلف به عقب برگردد و آن ها را اصلاح کند.

او یادگیری روش نوشتن پیش نویس و اجرای آن را آغاز کرد. کاپریو با خودش تکرار می کرد که من بهتر می شوم و همین کار یاری کرد تا بالاخره اولین پیش نویس را تهیه کند. سپس به سراغ دومی رفت و بعد از آن سومی و همین کوشش او برای آغاز کارها عالی بود.

امروز استیسی رییس خودش است. او یک وب سایت شخصی خود (her.ceo) را دارد که در آن راه های مقابله با وسواس های کمال گرایانه را به دیگران آموزش می دهد. او می گوید: اگر من فکر می کنم چیزی کامل است، علت محکمی برای کامل بودن آن نیست. من همواره به بازخورد دیگران، به خصوص مشتریانم، احتیاج دارم. این بازخوردها می تواند به من در بهبود کیفیت محصولاتم یاری کند.

2. منظرهتان را معین کنید، حمایت جلب کنید و روی هدف تمرکز کنید

فلیم گرددر مربی کوچینگ حرفه ای است و از اوهاما و نبراسکا مجوز فعالیت دارد که خود را با عنوان یک کمال گرای در حال بهبودی معرفی می نماید. این در حالی است که کمال گرایی به او یاری نموده است تا به فزونی حرفه ای دست پیدا کند و احساس ناامنی نکند.

او در اوایل کار خود متوجه شده بود که تمایل دارد گاهی در زمان صحبت کردن با مشتریان در سکوت مطلق باقی بماند. گرددر می گوید: حرف های زیادی برای گفتن داشتم اما دائم با خودم فکر می کردم حرفی که قرار است بزنم آن قدرها هم هوشمندانه نیست، پس لزومی ندارد که از آن صحبت کنم. این اتفاق یک بار در روبروه با پیشنهاد یکی از مشتری بزرگش پیش آمد. آغاز کار برای او سخت بود چون به شدت درباره مهارت ها و تفکراتش شک و تردید داشت.

راهکاری که گرددر برای گذر از این مشکل انتخاب کرد دریافت یاری از دیگران بود. او فهمید اگر درباره کاری که می خواهد انجام دهد با یک دوست یا همکار صحبت کند می تواند بفهمد دقیقا چه چیزهایی برای ارائه دارد. او همچنان از این راهکار برای آغاز پروژه هایی که در انجامشان مشکل دارد استفاده می نماید.

او می گوید: من کسی را برای گفت وگو انتخاب کردم که می دانست کمال گرا هستم و درک می کرد که در نقطه ای گیر نموده ام. این فرد کاملا من را حمایت کرد و انرژی و خلاقیتی که برای آغاز کار احتیاج داشتم را به من داد. گرددر بعلاوه درباره کارها از همکارانش بازخورد می گیرد. او به تازگی همکاری اش را با یک تیم بازاریابی یک رستوران آغاز نموده است. او باید می فهمید که مشتری های این رستوران چه چیزهایی را دوست دارند و از چه چیزهایی خوششان نمی آید.

گرددر و یکی دیگر از همکاران کمال گرایش با دریافت این پیشنهاد آشفته شدند و در پی راهکار می گشتند. او می گوید: کمال گراها تمایل دارند روی اصلاح کردن کارها تمرکز نمایند و ما هر چیز خوبی که می دیدم را رد می کردیم. بارها و بارها جزئیات را مرور کردیم و کارها را دوباره انجام دادیم. گرددر یک روز از همکارش پرسید: به نظرت این طرحی که برای مشتری داریم به مقدار کافی خوب است؟ و جواب مثبت شنید.

آن ها طرح را به مشتری ارائه کردند که با استقبال خوبی روبه رو شد. او می گوید: مشتری هیچ کمبودی در طرح احساس نکرد و از خلاقیت و توجه به جزئیات تقدیر کرد. این اتفاق برای گرددر یک نشانه بود. او با خودش گفت: باید سعی کنم به خودم یادآوری کنم که پروژه ها برای من حکم مرگ و زندگی را ندارند. این فقط یک بازاریابی ساده است.

سخن آخر

کمال گرایی همواره هم بد نیست. اگر بدانیم که نکات مثبت آن کجا است و بتوانیم از آن ها برای غلبه بر قسمت های منفی این خصوصیت استفاده کنیم می توانیم از کمال گرا بودن خود لذت ببریم. برای استفاده از بخش خوب این خصوصیت ضروری است از انجام کارهایی، مثل تمرکز بیش از حد بر جزئیات بی اهمیت، اجتناب کنیم و برای رسیدن به فزونین هدف استفاده کنیم. اگر فکر می کنید شما هم کمال گرا هستید و از این خصوصیت آسیب می بینید از یک دوست معتمد بخواهید که از شما برای مدیریت رفتارهای کمال گرایانه اتان حمایت و پشتیبانی کند.

این مطلب فقط جنبه آموزش و اطلاع رسانی دارد. پیش از استفاده از توصیه های این مطلب حتما با پزشک متخصص مشورت کنید. برای اطلاعات بیشتر بیانیه برطرف مسؤولیت خبرنگاران مگ را بخوانید.

منبع: Harvard Business Review